شمر شناسی ...

متن مرتبط با «اولی» در سایت شمر شناسی ... نوشته شده است

این قصِّه اگر گویم، با چنگ و رباب اولی ...

  • چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی هم سینه پر از آتش هم دیده پرُآب اولی ... . . نوشته ی ادبی تنها یک تکنیک نیست. یا جمع آوری سوانح و به نظم کشیدن آنها در یک ساختار هماهنگ. آنچه یک نوشته را ادبی می کند آن جوشش و خروشی ست که از درون انسان بر می خیزد. آن زلالی مقدّسی ست که گویی از عوالم بالاتر بر روح و جان نویسنده می نشیند. مثل وحی می ماند گاهی. آن حالی ست که وقتی می بینی پیرمردی کنار خیابان به تنهایی ایستاده ست و با دندان عاریه ساندویچی را در ساده ترین تنهایی ِ ممکن به دست گرفته است. و نگاهش خیره روی زمین است. بارها سر صحنه های اینچنینی حالی بر من حادث شده است که قابل وصف نیست. یا دخترکی که مادرش بیماری زمینه ای دارد و نمی تواند چون دیگران حضوری سر کلاس بیاید. و آن عصری که در سکوتِ نسبیِ کرونا، با یک جعبه ی شیرینی برای اولّین بار به کلاس آمده و از دور با بچه ها خوش و بش می کند. و دیگرانی که غرق هستند در کودکی شان و عظمت این صحنه را متوجه نیستند و تحویلش نمی گیرند. آن بغض را می شود سال ها گریست. نوشته ی ادبی، نوشته های مسعود دیانی ست در این هفت ماه گذشته. که به قول خودش اواخر ماه مبارک و شب عید فطر، دل درد گرفته است و به خیال خودش به دکتر رفته که با بروفن و ماستی برگردد، با توده ی سرطانی بدخیمی که متاستاز کرده مواجه شده. و در این هفت ماه گذشته درگیری لحظه ای با آن داشته است. نوشته ی ادبی آن لحظه هایی است که دکتر جواب پاتولوژی را آهسته آهسته برایش میخواند و تحلیل می رود. یا آن شب هاییست که با همسرش دور از چشم دخترهایشان،‌ با هم معصومانه می گریند. بر از دست رفتن زندگی. نوشته ی ادبی آن صحنه ای است که شهریار از سر به خاک سپاری مادرش برمیگردد و خانه را خالی از او می بیند. "هر کنج خا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها