" یکی را در بغداد هزار چوب بزدند. دم برنیاورد. گفتم: «چرا بانگ نکردی؟» گفت: «معشوق حاضر بود می نگرید» ... " حقیقت رضا. رکن منجیات/ کیمیای سعادت/ غزالی ... . . بخوانید, ...ادامه مطلب
نقل است که بعد از ماجرای حکمیت و شعبده ی پسر عاص و سعایت ابوموسی ها، عدّه ای پیش امیر مظلومان آمدند و گفتند : " یا علی! ما نادان و احمق بودیم. تو چرا حکمیت را پذیرفتی؟ ". سیّد رضی در نهج البلاغه نقل کرده است که امام یک دستش را محکم به پس دست دیگرش زد. و فرمود : "هذا جزاء من ترک عقده". این سزای کسی است که به خاطر رای مردم، عقیده اش را کنار بگذارد ... . . , ...ادامه مطلب
آن سالی که دکترا را در استنفورد شروع کردم، مریم میرزخانی هم در دانشکده ی ریاضی تازه به عضویت هیئت علمی درآمده بود. آرام بود و بی حاشیه. آنقدر ساکت و کم رنگ که زیر آفتاب هم گم می شد. در جمع ها حضور نمی یافت. خصوصا جمع های ایرانی. برای ما که آن زمان در ابتدای راه بودیم، صخبت از آنها که هفت هشت سال جل, ...ادامه مطلب